برنامه ریزی کافیست ، عمل کنیم !
بلاگ آکادمی لرن فایلز
حمایت از دانشجویان و کسبوکارهای آسیبدیده با ۷۰و۸۵ درصد تخفیف-تا امشب
دریافتبرنامه ریزی کافیست ، عمل کنیم !
بلاگ آکادمی لرن فایلز
امروز میخوام درباره مشکلی باهاتون صحبت کنم که تقریبا همه ما با اون درگیر هستیم . از زندگی روزمره گرفته تا انجام کار های مختلف . این مورد در استارتاپ ها خیلی بیشتر مشاهده میشه و مشکلیه که باعث شده در انجام کارها و رسیدن به اهدافمون تاخیر زیادی داشته باشیم . همه ما دوست داریم که برای انجام کارهامون برنامه ریزی کنیم ، مخصوصا کارهایی که به عنوان شغل و درآمدمون داریم انجامشون میدیم ، مثل راه اندازی یک کسب و کار . به طور کلی برنامه ریزی تو همه امور توصیه شده . برنامه ریزی باعث میشه وقتی کارهای شما به مرحله اجرا برسه شما متکی به اون برید جلو و وقتی دل به کار زدید محکم تر ادامه خواهید داد تا به اون هدفی که براش برنامه ریزی کردید ، برسید . اینجا میخوام چند نکته رو براتون بگم که اگه به اونها عمل بشه ، احتمال اینکه به هدفتون برسید خیلی بیشتر خواهد بود !
من این مشکل رو تجربه کردم و این مطلب رو به صورت تجربی و در عین حال معتبر و مستند براتون نوشتم تا شما زمانتون رو مثل من صرف آزمون و خطا نکنید .
در این مقاله موضوع برنامه ریزی رو باز کردیم و از تمام جوانب بهش پرداختیم ، به همین خاطر مطلب طولانی اما کامل نوشته شده ! پس زمان و حوصله بیشتری به خرج بده 🙂
برنامه ریزی های ما فقط اتلاف وقت هستند !
اول از همه بگم که دچار اشتباه نشید ! من به شما توصیه نمیکنم که بدون برنامه ریزی جلو برید . برنامه ریزی توی کارها جایگاه خودشو داره و خیلی هم واجب و ضروریه اما به نظرتون وقت اون نرسیده که برنامه ریزی ها رو تموم کنیم ؟! شما روز ها و شاید ماه ها زمان میذارین تا برنامه ای بسیار دقیق بچینید ، اونقدر دقیق که به بتونه مستقیم شما رو به هدفتون برسونه ! اما از راهی که قراره برید اطلاعات خیلی کاملی ندارید و از آینده ، مسیر و اتفاقاتی که قراره در این برنامه بیوفته فقط در حد ۵ درصدش رو می دونید !
به همین خاطر برنامه ریزی رو نمی تونید اونقدر دقیق انجام بدید که مو لا درزش نره و یا اگر هم بر فرض محال بتونید برنامه ای تنظیم کنید که %۹۰ درست و دقیق باشه ، اونقدر این برنامه ریزی زمانتون رو هدر میده که در نهایت به کاری که دارید برای اون برنامه ریزی میکنید ، نمیرسید ! بهتره بگیم انرژی و هیجانی براتون نمونده که بخواید برنامه رو عملی کنید .
اما فاجعه اینجاست !
همونطور که در بالا گفتیم بر فرض محال ما بتونیم یک برنامه بی نقص رو تنظیم کنیم ! آیا می تونیم انجامش بدیم ؟ آیا تئوری ها همیشه در واقعیت هم جواب میدن ؟ آیا اون چیزی که در برگه و با منطق خودمون نوشتیم ، در زندگی واقعی هم میشه پیاده سازیش کرد ؟ قطعا نه . ما همیشه اونقدر کمالگرایانه و افراطی برنامه رو تنظیم می کنیم که در بهترین حالت فقط می تونیم ۳۰ درصدش رو به انجام برسونیم ! همچنین ما قطعا نمی تونیم همیشه بهترین عملکرد و کارایی رو در برنامه از خودمون نشون بدیم ، پس ازون %۳۰ ، مشکلات روزمره ، شرایط نامناسب روحی و جسمی و … خودمون رو هم باید کم کنیم . حالا چی میمونه ازون برنامه ؟ چیزی حدود ۱۰ درصد عملکرد واقعی . من به این میگم فاجعه !
اما عکس العملی که ما در این مواقع نشون میدیم تازه شروع یک سیکل معیوب دیگست . وقتی می بینیم اون برنامه ای که روز ها و ماه ها براش وقت گذاشتیم تنها ۱۰ درصدش با کلی سختی و زحمتی که کشیدیم عملی شده ، اول از همه به خودمون گیر میدیم و خودمون رو توی افکار منفی و مأیوس کننده غرق می کنیم ( که احتمالاً در این مرحله حداقل ۱ تا ۳ روز همه چیز رو میذاریم کنار و فقط با نا امیدی به آینده و ضعف خودمون فکر می کنیم ) و بعد از یک مدت که کامل Recovery شدیم ، با کلی انرژی تصمیم میگیریم تا بهتر ، دقیق تر و سخت تر برنامه ریزی کنیم (بیشتر افراط کنیم) تا موفق بشیم .
در این اینجا کاری می کنیم که دیگه در آینده رنگ موفقیت رو هم نبینیم ! دوباره برنامه ریزی دقیق تر و زمان بر تر رو شروع می کنیم و تا می تونیم به خودمون سخت می گیریم و افراطی فکر می کنیم و باز هم مدت ها زمان میذاریم تا برنامه رو کامل تنظیم کنیم و نهایتاً بد تر از دفعات قبل ، زمین می خوریم و با عملکرد کم تر از برنامه قبل و با نا امیدی دوباره بر می گردیم سر خونه اول ! این مشکل اسمش میشه سیکل معیوب !
ما در این سیکل برنامه ای چیدیم که امکان پیاده سازی اون در واقعیت حدود ۱۰ درصد شد ، و بعد از شکست در اون برنامه ، مجدد برنامه ای افراطی تر و کمالگرایانه تر ریختیم که امکان موفقیتش در دنیای واقعی فقط ۵ درصد بود . همین روند رو ادامه میدیم تا روزی که یکجا می ایستیم و با اعتماد به نفس میگیم من موفق نمیشم ! موفقیت کار من نیست !
این مورد به وفور در استارتاپ های نوپا به چشم میخوره . اون قدر خودشون رو درگیر بوم مدل کسب و کار خودشون میکنن و ماه ها روش وقت میذارن که در انتها یا برای انجام اون کار دیر شده و یا خودشون از کاری که میخواستن راه بندازن خسته شدن .
نتیجه این بخش از صحبت چی شد ؟
فقط می تونیم یک نتیجه از پاراگراف بالا بگیریم ، اونم اینکه برنامه ریزی باید کوتاه و ساده و در عین حال بدون کمالگرایی و افراط تنظیم بشه ! شاید بهتر باشه بگیم برای مهمترین برنامه ریزی های زندگی چیزی بیشتر از ۱ روز تفکر و برنامه ریزی نیاز نیست ! ( برای اکثر موضوعات در کمتر از ۱ ساعت می تونیم برنامه ای موثر و مفید تنظیم کنیم ) ما از راه آینده و مشکلات اون چیز زیادی نمی دونیم پس همیشه برنامه ریزی رو خیلی ساده و سریع انجام بدیم و توی برنامه چیز هایی رو بنویسیم که مطمئنیم می تونیم انجامشون بدیم .
رویا پردازی می کنیم و بعد خودمون رو موظف می کنیم اون رویای سخت رو در یک بازه خیلی کوتاه به انجام برسونیم . پس حواسمون به چیزایی که می نویسیم و زمان هایی که تعیین می کنیم باشه! تا برنامه ای کارامد و موثر رو تنظیم کنیم .
نهایتا این رو بدونیم که با خیلی از موارد جدید در حین انجام کار رو به رو میشیم که فقط باید اونا رو تجربه کنیم ! سعی کنیم قبل از شروع بیش از حد فکر نکنیم و فقط شروع کرده ، تجربه کنیم و کار رو سریع و با لذتی که در انجام دادن کار ها هست به اتمام برسونیم .
چه مدت زمانی برای برنامه ریزی کافیه ؟
خصوصیات شخصی هر فرد فرق میکنه ! خصوصیات اون کاری هم که قراره انجامش بدین متفاوته . ولی همیشه یک سری علامت ها هستن که به وسیله اونها میتونید بفهمید که تایم برنامه ریزی تموم شده و الان باید وارد عمل بشید . ( البته در پاراگراف بالا اشاره کردیم که هر برنامه ای ، چه سخت و چه آسون رو میشه خیلی زود تنظیم کرد . ) تعدادی از این علامت ها رو با هم بررسی می کنیم :
-- برنامه ریزی کافیه : اگر موارد پایه برای انجام کار تعیین شده !
برنامه ریزی برای هر کاری باید انجام بشه ولی اکثر مردم بیشتر از اون چیزی که مورد نیازه برنامه ریزی میکنن . هر موقع به این نقطه رسیدید که متوجه شدید موارد پایه ای برای انجام برنامه رو در نظر گرفتید وقت اون رسیده که اقدام کنید . در برخی از موارد هم اتفاق میافته که شما بعد از تصمیم به اجرا و در اولین قدم متوجه میشید که خیلی از موارد رو در نظر نگرفته بودید و نیاز دارید تا مجدد برنامه ریزی کنید ، در این صورت اگر خیلی موارد جدید حیاتی بود ، در کم تر از چند ساعت تغییرات ساده ای رو در برنامه لحاظ کنید.
-- برنامه ریزی کافیه : اگر تفکرات شما داره دائما تغییر میکنه :
تو این مورد با بسیاری از دوستانم اختلاف نظر داریم . اگر شما به مدت طولانی به برنامه ریزی ادامه بدید ایده های جدید تری به ذهن شما میرسه و این ایده های جدید باعث میشه که شما رو از مسیر ابتدایی که به اون فکر میکردید ، دور کنه . در این مورد افراد به دو دسته تقسیم میشن . افرادی که حرف من رو قبول دارن و افرادی که از ایده های جدید استقبال میکنن . (تو بخش نظرات میتونیم با هم صحبت داشته باشیم .)
اگر با این مورد هم مواجه شدید وقت اون رسیده که برنامه ریزی رو به انتها برسونید و وارد عمل بشید .
-- برنامه ریزی کافیه : اگر شما بیش از حد روی نظرات دیگران تمرکز کردین :
اگر شما قصد دارید که یک کسب و کار آنلاین راه بندازید حتما باید مقداری در مورد تفکرات افراد نسب به اون کسب و کار فکر کرده باشید . ولی به این نکته توجه داشته باشید که در هیچ کسب و کاری نمیشه تک تک افراد رو راضی نگه داشت . بلکه باید سعی کنید که کارتون رو طوری جلو ببرید که درصد بیشتری از مردم از کار شما رضایت داشته باشن . پس اگر دیدید که دارید بیش از اندازه روی تفکرات کاربران خودتون فکر میکنید یا دائما در حال مشورت گرفتن از افراد مختلف در حوزه خودتون هستید ، باز هم وقت اون رسیده که وارد عمل بشید .
چطور یک برنامه ریزی خوب داشته باشیم ؟
خب تا این جای کار تونستیم با هم ، موضوع برنامه ریزی رو کامل باز کنیم! اما الان چطور یک برنامه ساده و مفید رو تنظیم کنیم ؟ چطور وارد عمل بشیم ؟
-- برای خودتون تایم تعیین کنید :
این مورد برای هر برنامه ای حیاتیه . مشخص کردن یک ددلاین برای کارهاتون خیلی به شما کمک میکنه که توی برنامه ریزی خودتون ، بتونید موفق عمل کنید .
مشخص کردن یک ددلاین برای ما ایرانی های یکم کار سختیه . چون با این فکر بزرگ نشدیم که آینده نگر باشیم . در دوران تحصیل ، چه یک روز برای امتحان وقت میذاشتیم ، چه ده روز ! فرقی نمیکرد 🙂 در نهایت شب امتحان شروع میکردیم به خوندن . پس این مورد رو حتما تمرین کنید و برای انجام کارهاتون تایم مشخص تعیین کنید .
اما نکته مهم اینه که تایم رو زیادی سخت گیرانه تعیین نکنید ، چون اتفاقات و مشکلاتی در آینده رخ میده که ما از اونا اطلاعی نداریم ! منظور من اتفاقاتی مثل زلزله ، جنگ یا بیماری و … نیست 🙂 مثلاً شاید یک باگ در پروژه طراحی سایت یا سوختن هارد لپ تاپ شما ، زمان زیادی رو ازتون بگیره و این موارد رو شما در برنامه لحاظ نکرده باشین . یک ددلاین کاملاً غیر افراطی تعیین کنید و در اون زمان معقولی رو برای خطا های برنامه ریزی خودتون و مسائل غیر قابل پیش بینی هم در نظر بگیرین .
-- تعداد زیادی هدف برای خودتون نچینید !
چیدن هدف های مختلف در بازه های مختلف میتونه به انجام پروژه شما کمک کنه ولی حواستون به تعداد اهدافی که دارید باشه ، ممکنه شما بین اهدافتون گم بشید و در نهایت به هیچ کدوم از اونا نرسید . سعی کنین در هر بازه زمانی فقط بر روی یک هدف تمرکز کنین و اون رو خیلی خوب و با کیفیت به انتها برسونین و برین سراغ بعدی .
-- سریع شروع کنید !
تا اونجایی که میتونید سریع تر پروژه خودتون رو از مرحله برنامه ریزی به مرحله اجرا برسونید . چون این کار باعث میشه تا جنبه های مختلف کار رو که اصلا بهشون توجه نکرده بودید بشناسید و علاوه بر اون انرژی مثبت فوق العاده عجیبی می گیرید که موفقیت شما رو قطعی میکنه . در فاز اجرا هر موقع نیاز بود با گذاشتن یک تایم کوتاه میتونین برنامه ریزی خودتون رو تغییر بدین چون در این مرحله دیگه همه جوانب کار خودتون رو شناختید و بهتر میتونید دربارش تصمیم بگیرید .
فقط دقت کنین که دائما برنامه رو تغییر ندین چون هر راهی رو باید تا انتها رفت و بعد تصمیم گرفت که درست بوده یا غلط ! وقتی شما هر چند وقت برنامه رو تغییر بدین ، انگار از هزار راه به سمت یک هدف حرکت کردین اما همه رو در نیمه راه ، رها کرده و راه جدیدی رو شروع کردین .
واقعاً مقاله خوبی شد ! الان که دارم نتیجه گیری رو می نویسم احساس خوبی دارم ، چون مطمئنم اگه به این موارد ، در برنامه ریزی های آیندتون دقت کنین به امید خدا اتفاقات خوبی براتون میوفته و توی کارهاتون موفقیت بیشتری رو لمس میکنین . نتیجه رو بار ها و بار ها در پاراگراف های این مقاله گفتیم اما باز هم اینجا خلاصه میگیم ، تا کاملاً در ذهن من و شما ثبت بشه و مجدد وارد یک سیکل معیوبِ به ظاهر زیبا نشیم .
ما از این به بعد ، باید برنامه ریزی های خودمون رو در مدت زمان خیلی کم انجام بدیم ، سریعا به نتیجه برسونیم و مراقب باشیم کمال گرایی و افراط رو وارد برنامه نکنیم . عمل کنیم و تجربه کنیم! ۹۹ درصد در حال انجام برنامه ها و عمل کردن به گفته هامون باشیم و فقط ۱ درصد از وقتمون رو برای تفکر روی مسائل بذاریم. یادمون باشه که هر چقدر بیشتر زمانمون رو برای برنامه ریزی بذاریم انرژی و هیجان ما کم تر شده و از موفقیت دور میشیم و بر عکس اون، هر چقدر بیشتر عمل کنیم و تجربه رو جایگزین تفکر و برنامه ریزی کنیم، انرژی ما به شکل عجیبی بالا میره و هیجانمون به حدی میرسه که خواب رو بر ما حرام میکنه 🙂 موفق باشین
سلام
مقاله جالبی بود
من هم مثل خیلیا این مشکلاتو تجربه کردم.
مشکلی که باعث میشه مثل یک بمب انرژی یک هدفو انتخاب کنیم و در ادامه بی انگیزه تر و سرد تر بشیم.
به شخصه فکر میکنم دلیل این هدف های بی نتیجه که یکی یکی روی هم دیگه انباشته میشن اینکه درک درستی از هدفی که انتخاب کردیم نداریم (مثلا من میخوام طراح سایت بشم اما یک طراح سایت باید چی بلد باشه؟ کدام بخش از طراحی سایتو میخوام یاد بگیرم و از کجا باید یاد بگیرم؟).
من از این مشکلات زیاد تجربه کردم متاسفانه، اما مدت کوتاهی هست که تونستم از دل مشکلات ی راه حل پایدار و تقریبا بدون برنامه ریزی خاصی پیدا کنم که یقین دارم منو به هدفم میرسونه.
امیدوارم همه به اهدافشون برسن و از زندگی لذت ببرن.
ممنون از آقای پردل که این مقاله مفید و جالبو تهیه کردن.
برای تیم لرن فایلز سلامتی و جیب پر پول همراه با موفقیت روز افزون آرزو میکنم.
درود بر شما
دقیقا راه حل هایی که انسان رو به جواب میرسونه راه حل هایی هستن که به قول خودتون تقریبا بدون برنامه ریزی انتخاب میشن و قطعا به نتیجه ختم میشن چون اولین پاسخ و راه حلی که به ذهن ما خطور میکنه در ۹۰ درصد اوقات درست ترین راه حل هست . ضمنا مطمئن باشید برنامه ریزی شما کامل انجام شده و شما یک فرد بی برنامه نیستید ! ما مفهوم برنامه ریزی رو درست متوجه نشدیم و همین “تقریبا بدون برنامه ریزی ” یعنی ” کاملاً با برنامه ریزی ” .
از شما متشکرم .
به آقای پردل هم تشکر شما رو میرسونم 🙂 آرزوی آخرتون هم خیلی انگیزشی بود ? موفق و پیروز باشید
ممنون جناب چرم پیشه.
خواهش میکنم دوست عزیز
موفق باشید