
مهمترین دلایل شکست استارتاپ ها چیست؟
شکست بخش مهمی از اکوسیستم هر استارتاپی است. دلایل شکست استارتاپ ها بسیار متنوع است. درست است که هیچکس میلی به شکست خوردن ندارد اما در مسیر رشد و پیشرفت، شکست در برخی موارد اجتنابناپذیر است. همیشه اقدامات و روشهایی وجود دارد که با استفاده از آنها میتوان از شکست استارتاپ ها جلوگیری به عمل آورد.
واقعیت این است که در ادبیات تخصصی راهاندازی کسبوکارها، شکست معنایی متفاوت با آنچه به طور معمول از این واژه انتظار داریم، دارد. شناخت دلایل شکست استارتاپ ها به معنای یادگیری و کسب تجربه است. تجربهای گرانقدر که جاده را برای ادامه مسیر هموار میسازد.
شکست هر استارتاپ چه ابعادی دارد؟
همانطور که هیچکس وقتی ازدواج میکند، به طلاق نمیاندیشد، کسی که کسبوکاری تازه را راهاندازی میکند نیز میلی به شکست ندارد. هیچکس از شکست استقبال نمیکند، با این حال بیشتر استارتاپ های تازه محکوم به شکست هستند. چرا؟ دلایل شکست استارتاپ ها چیست؟
براساس گزارش مجموعه تحقیقاتی استاتیستیک برین (Statistic brain) در ایالت متحده آمریکا، ۵۰ درصد از استارتاپها بعد از ۵ سال و ۷۰ درصد آنها پس از گذشت ۱۰ سال، دچار افت و شکست میشوند. علت اصلی این شکست، عدم وجود شایستگی است.
این عدم شایستگی واژهای عام است که ابعاد متفاوتی از شکست را پوشش میدهد. مثلا وجود نقصان و ضعف در پرداخت مالیات، نادیده گرفتن مدیریت تجربه مشتری و… هر کدام میتوانند باعث بروز ناشایستگی و افزایش بیکفایتیها در مدیریت کسبوکار نوپای شما باشند.
برای مبارزه با آنچه موجب شکست استارتاپ ها میشود، باید دقت و آگاهی خود را افزایش بدهید. اگر بدانید چه عواملی موجب انحطاط کسب و کارِ تازه شما میشود بهتر میتوانید آن را هدایت کنید. در ادامه به عوامل شکست خوردن استارتاپ ها پرداختهایم:
۱. بازار به محصول استارتاپی شما نیاز ندارد!

مقالات مرتبط: دلایل موفقیت استارتاپ ها
یکی از بزرگترین دلایل شکست استارتاپ ها، تولید و ارائه محصولی است که بازار آن را نمیخواهد. محصول و تولید باید با هم در تناسب و هماهنگی باشند. قبل از راهاندازی کسب و کار باید از خود بپرسید که این محصول چه دردی از مشتریان را دوا میکند؟ آیا مشتری خواهان آن است و به آن نیاز دارد؟ شاید قبلا، محصولی بسیار بهتر از آنچه شما عرضه میکنید، در بازار وجود داشته باشد.
نکته مهم دیگر این است که شاید بازار و مشتریان هنوز برای پذیرش محصول شما آمادگی کافی نداشته باشند. همه این موارد باید در ابعاد خُرد و کلان مورد بررسی قرار بگیرند. به گزارش کارشناسان و تحلیلگران، عدم نیاز بازار به محصول تولیدی در حدود ۴۲ درصد باعث شکست خوردن استارتاپ ها میشود.
۲. از دست رفتن نقدینگی شما را در لبه پرتگاه قرار میدهد!
از دست دادن پول و سرمایه اولیه قبل از اینکه وارد بازار رقابت بشوید نیز علت دیگری برای شکست استارتاپ ها خواهد بود. شاید در شروع کار روند موفقی را طی کنید و درآمد بالایی نیز داشته باشید اما درآمد بالا کافی نیست. اگر حاشیه سود کافی نداشته باشید، میزان حقوق و دستمزد پرداختی به کارکنانتان بالا باشد و بین وصول درآمد و فروش فاصله زیادی باشد، شکست خواهید خورد.
تمام این موارد نشان از مقدار اندک نقدینگی استارتاپ دارد. اگر جریان نقدینگی کسبوکارها در سطح پایینی باشد، نه تنها دچار شکست میشوند بلکه داراییهای خود را نیز باید به فروش رسانده و عطای تجارت را به لقای آن ببخشند. بنا به ارزیابی کارشناسان از دست دادن نقدینگی و کم بودن جریان آن تا ۲۹ درصد موجبات شکستی تلخ را فراهم میسازد.
۳. تیم کاری نامناسب، همان سراشیبی سقوط است!
حرفهای کلیشهای مختلفی درباره راهاندازی استارتاپها گفته میشود. مثلا همه میگویند که استارتاپ نوپا شبیه فرزند است و شریک راهاندازی آن نیز حکم همسر را دارد. البته این کلیشه تا حدود زیادی به حقیقت نزدیک است. تیم کاری و شرکای راهاندازی هر استارتاپ مانند خانواده شما هستند و اگر درست انتخاب نشوند و جمعی مناسب را شکل ندهند تا ۲۳ درصد شما را عقب میاندازند و باعث شکستتان میگردند.
مثلا فرض کنید که تیم و شریکی دارید که در انتخاب و انجام پروژههای مختلف به شدت تنوعطلب هستند. چنین همکارانی قطعا شما را به سمت اهدافی منسجم پیش نمیبرند و در آخر، خودتان میمانید و انبوه پروژههایی که ناقص و ناتمام ماندهاند.
۴. رقبای نامناسب شما را مغلوب میکنند!
مغلوب شدن از سوی رقبا نیز شکلهای متفاوتی دارد. گاهیاوقات، شرکتهایی بزرگ و موفق، استارتاپ شما را میبلعند و گاهی نیز شرکتهایی کوچک با تیزهوشی بازیهای بازار را به نفع خود تمام میکنند. در هر حال براساس برآوردهای رسمی و علمی، ۱۹ درصد استارتاپها به دلیل شکست در رقابت، از بین میروند.
۵. مشکلات قیمتگذاری و هزینه نیز غیرقابل اغماض است!

افراد باتجربه معتقدند که بهترین راه قیمتگذاری برای محصول، انتخاب قیمتی حدودی است و پس از آن باید منتظر واکنشهای بود و دید که داستان به کجا میرسد. اگر استقبال از محصول با قیمت ارائه شده زیاد بود، میتوانید روی بالاتر بردن آن نیز حساب کنید و اگر طرفدارانی برای محصول تازهوارد پیدا نشد، کارتان در قیمتگذاری اشتباه بوده است.
تعیین روشی مناسب و متناسب با استارتاپ، برای قیمتگذاری بسیار مهم است. اگر نتوانید میان هزینهها و قیمت نوعی تعادل و هماهنگی ایجاد کنید، قطعا دچار مشکلات ریز و درشتی خواهید شد. ناتوانی در قیمتگذاری ۱۸ درصد از استارتاپها را به ورطه نابودی میکشاند.
۶. تولید محصولات ضعیف و نامناسب انتظار هیچکس را برآورده نمیکند!
اگر دقیقا ندانید که در حال تولید چه محصولی هستید و هدف نهایی راهاندازی استارتاپ چیست، نتایج به شدت ضعیفی در کارتان به وجود خواهد آمد. وقتی از قبل ندانید که بازاری که به آن وارد خواهید شد چه شرایطی دارد، رقبا چه کسانی هستند و محصول باید دقیقا چه ویژگیهایی داشته باشد، قطعا موفق نخواهید شد. بیگدار به آب زدن یکی از دلایل اصلی شکست و عدم موفقیت استارتاپ ها است. ورود به دنیای استارتاپ ها بدون تحقیق و برنامهریزی کافی حدودا ۱۷ درصد از استارتاپها را از کارزار رقابت خارج میکند.
۷. عدم طراحی مدل کسبوکار، غفلتی جبرانناپذیر است!
انتخاب مدل کسبوکاری دقیق و تعریفشده در راهاندازی استارتاپها برای موفقیت هر کارآفرینی ضروری است. متأسفانه ۱۷ درصد از استارتاپها به خاطر نادیده گرفتن اهمیت تعریف مدل کسبوکار دچار ضررهای کلان میشوند. ایجاد طرحی برای کسبوکار باعث میشود تا متمرکزتر عمل کنید و از اهداف بلندمدتی که در نظر گرفتهاید، دور نشوید. برای طراحی و تدوین مدل کسبوکار باید ۳۰ تا ۴۰ صفحه را به طرح اولیه و پیشنویس اختصاص بدهید و در هر بخش از استارتاپ، امکانسنجی را به صورت دقیق بررسی کنید. مدل کسبوکار تمام ابعاد استارتاپ را پوشش میدهد.
در آن به زمانبندی لازم برای انجام هر پروژه، تجزیه و تحلیل مخاطب هدف، بررسی میزان نقدینگی و… پرداخته میشود. به کمک برنامهریزی دقیق و منظم میتوانید به رشد و رونق برسید در غیر این صورت مانند سایر استارتاپها از گردونه رقابت خارج میشوید.
۸. بازاریابی ضعیف، سرعت شکست را تند میکند!
مهم نیست که تولید شما در چه حجم و اندازهای صورت میگیرد، در هر حال اگر کسی آن را نشناسد، موفق نخواهید شد. علت اصلی موفق نشدن استارتاپ های بسیاری، نادیده گرفتن نقش بازاریابی در مسیر کاری خود بوده است. در آغاز کار هر کسبوکار تازهتأسیسی نیازمند تیم حرفهای روابط عمومی است. این تیم به کمک سایر اقدامات بازاریابی میتواند نقش پررنگی در معرفی محصول و جذب مشتری ایفا کند. استارتاپ های موفق به خوبی میدانند که بازاریابی به اندازه تولید محصول حائز اهمیت است. اگر به درستی کار بازاریابی را هدایت نکنید، هیچکس محصول شما را نخواهد شناخت.
در این صورت، اگر بهترین محصولات را نیز تولید کنید در بازار موفق عمل نخواهید کرد. باید کاری کنید که همهجا حرف از محصولات شما باشد. روی زبانها افتادن البته زمانی که کیفیت مناسبی عرضه میکنید، بسیار مهم است. شوربختانه، ۱۴ درصد از استارتاپها بدون درنظر گرفتن اهمیت بازاریابی با سرعت سراشیبی سقوط را طی میکنند.
۹. نادیده گرفتن مشتریان، اشتباهی مهلک است!

بررسی واکنشها و بازخوردهای مشتریان در طول تعاملشان با استارتاپ شما به شدت مهم است. آنقدر مهم که هر چقدر بر آن تأکید کنیم باز هم کم است. به همین دلیل روش ارائه و تولید محصول حداقلی با قابلیت حیات (MVP) میتواند سود و فایده فراوانی داشته باشد. به کمک این روش میتوان نمونهای تکمیلنشده از محصول را در اختیار مشتریان قرار داده و به ارزیابی بازخوردهای آنها بپردازید. نادیده گرفتن مشتریان تا ۱۴ درصد باعث شکست استارتاپ ها بوده است.
اگر مشتریان و بازخوردها آنها را به خوبی نشناسید در ایجاد تطبیق میان بازار هدف و محصول ناموفق عمل خواهید کرد. برای مثال اگر محصول استارتاپ شما، اپلیکیشنی دقیق برای سفارش در رستورانها است و به واسطه آن دیگر نیازی به حضور پیشخدمت نیست، باید بازار هدف و مشتریان را به دقت زیر نظر قرار بدهید. بدیهی است ارائه چنین محصولی به رستورانهایی که کوچک و محلی هستند چندان موفق نخواهد بود. باید تلاش کنید واکنش مشتریان را به دقت بسنجید در غیر این صورت مانند ۱۴ درصد از سایر استارتاپها شکست میخورید.
۱۰. رعایت تناسب زمانه با محصول مهم است!
۱۳ درصد از استارتاپ ها به دلیل رعایت نکردن زمان درست و مناسب عرضه محصول دچار ناکامیهای فراموشنشدنی میشوند. برای عرضه محصول به بازار، لازم است تا به دقت اوضاع محصولات موجود در بازار را رصد کنید. وقتی محصولی زودتر از آمادگی مشتریان و بازار ارائه میشود همانقدر شکست میخورد که محصولی را دیرتر از زمان مناسب به بازار عرضه کنید.
۱۱. از دست رفتن تمرکز، رشته امور را از دست خارج میکند!
ایجاد و راهاندازی شرکت، زمان میبرد. علاوه بر زمان، پول، تلاش و تمرکز نیز از ملزومات اساسی است. اگر شخصی هستید که به راحتی تمرکز خود را از دست میدهید و نمیتوانید کارها و پروژههای خود را بیدردسر و به موقع به پایان برسانید، دور استارتاپ را خطی پررنگ بکشید. زیرا علت ناکامی استارتاپ ها در ۱۳ درصد همین کمبود تمرکز است. اگر تمرکز و دقت خود را از دست بدهید، قادر به مدیریت امور کار دشواری خواهد بود.
۱۲. از ایجاد صمیمیت بیش از حد با سرمایهگذاران بپرهیزید!
رابطه سرمایهگذاران با سایر اعضای تیم راهاندازی استارتاپ دقیقا مانند رابطه دوستان نزدیکی است که اقدام به همخانه شدن میکنند. این دوستان به شدت به یکدیگر علاقه دارند و از وقتگذرانی با هم لذت وافری میبرند اما صمیمیت بیش از حد از نوع همخانه شدن موجب میشود که روابط نزدیک آنها رفته رفته خدشهدار بشود. تیم راهاندازی استارتاپ نیز باید فاصله خود را با سرمایهگذران حفظ کند. ضمن اینکه در صورت عدم توافق باید قید چنین همکاری را بزنید. اگر اخلاق کاری، روند پیشبرد فعالیتها و … میان شما متفاوت است هرگز همکاری را به امید کسب و تامین سرمایه ادامه ندهید. این ناهماهنگی ۱۳ درصد از استارتاپها را به زمین زده است.
۱۳. تغییر مسیرهای اشتباه، شما را به بیراهه میبرند!

۱۰ درصد از استارتاپها به دلیل بررسی بازار و تعیین امکانسنجی به این نتیجه میرسند که محصول خود را روانه بازار نکنند و تلاش میکنند تا با تغییر مسیر به سمت موفقیت گام بردارند اما موضوع این است که چنین تغییر مسیری در صورت اشتباه بودن باعث افتادن در جادهای بیراهه و تاریک میشود. اگر تغییر مسیر با مطالعه و به درستی صورت نگیرد، مسیر جدید حتی بیشتر از مسیر قبلی از مشتریان دورتان میسازد.
سایر دلایل شکست یک استارتاپ چه میتواند باشد؟
از جمله سایر عوامل دخیل در ناکامی استارتاپ ها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نبود شوق و علاقه کافی (۹درصد)
- موقعیت نامناسب تولید، بازار، مشتریان و… (۹درصد)
- نبود سود سرمایهگذاری (۸درصد)
- وجود موانع و چالشهای قانونی (۸درصد)
- عدم استفاده از راهنمایی و مشاوره تخصصی (۸درصد)
- فرسودگی و خستگی شغلی (۸درصد)
- تغییر مسیر اشتباه (۷درصد)
نتیجه گیری:
هوشیاری و دقت به مسائل مختلف میتواند نقش مهمی در پیشگیری از شکست استارتاپ ها داشته باشد. اما واقعیت این است که در شروع کار ممکن است همهچیز آنچنان که فکر میکنید پیش نرود. در چنین شرایطی باید قبول کنید که شکست مقدمه پیروزی است. اگر به اهدافتان نرسید شکست نمیخورید، شما زمانی دچار شکست و ناکامی میشوید که ندانید علت جا ماندن از اهدافتان چه بوده است. شکست نام دیگر تجربه است و همانطور که میدانید تجربه یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در رسیدن به آرامش و موفقیت است.