تا پایان امشب - بیشترین تخفیف تا امروز (%۷۰ و %۹۰) ویژه حمایت از دانشجویان‌ و کسب‌وکارهای آسیب‌دیده جزئیات

میدونی چطوری اعتبار کسب کنی؟


ميدونی چطوری اعتبار كسب كنی؟

چطور اعتبار کسب کنیم؟

یه روز که مثل همه ی روزای پاییز بود برام ، وقتی از کلاس برگشتم رفتم همون کافی شاپ تو مسیر محل کارم که یه لیوان شیر بخورم این تقریبا به عادت هر روزم تبدیل شده ، وقتی نشستم و منتظر بودم که برام لیوان شیرم رو بیارن یه دوست قدیمی زد روی شونمو و با صدای بلند رشته ی افکارم پاره شد…

ناخواسته از جا بلند شدم و بغلش کردم و نشست و شروع کرد به صحبت از این همه مدتی که همدیگرو ندیده بودیم متوجه شدم دنبال کاره و از من خواست که تو شرکتی که کار میکنم براش کاری جور کنم اما چون رشته و تخصصش به کار ما نمیخورد من جواب منفی بهش دادم سوال جالبی از من پرسید که خیلی منو به فکر وادار کرد سوالش این بود :

چطور وقتی اعتباری ندارم اعتبار کسب کنم ؟ اعتبار چه قدر برام در آینده مهمه ؟ الان چقدر مهمه ؟

این سوال شاید سوال من و خیلی از افرادی که الان دنبال کارن باشه . اگر مثلا آرایشگر برد پیت باشی برای کسی مهم نیست چطور به این نقطه رسیدی خود این جمله به تنهایی به همه میفهمونه که تو توانایی و شایستگی داشتی و این یعنی اعتبار و مردم با هیجان بهت میگن آرایشگر برد پیت و برات صف میبندن .

شاید تمام کاری که کردی این بوده که یک بار در اصلاح موهای برد پیت کمک کردی. شاید سر صحنه‌ی یه فیلم کار می‌کردی، و یکدفعه از تو خواستن کمک کنی که در عرض دو دقیقه سرش رو بتراشی. شاید یک بار موهاش رو آرایش کرده باشی و بعد به خاطر گندی که زدی سرتت داد کشیده باشه. فرقی نمی‌کنه .

بازهم حسابه :

شاید درست نباشه الان این حرفو بزنم و حقیقت زشتیه که بگم شهرت شهرت میاره ولی در واقع همینه تا حالا به یه سری جمله ها که هرروز دورو بر خودمون میبینیم فکر کردی؟ مثلا جمله ی پر فروش ترین کتاب سال …..

این جمله دقیقا باعث میشه که یه کتاب خیلی بفروشه واستا یه حقیقت تلخ دیگه هم بگم که بعضی از نویسنده ها حجم عظیمی از کتابشون رو میخرن تا آمار فروش بره بالا و وقتی این آمار فروش به اندازه ی کافی رفت بالا باعث چی میشه ؟؟ درسته ! باعث میشه اون دروغ تبدیل به حقیقت بشه .

یه جمله ای که خودم خیلی بهش اعتقاد دارم اینه که اینقدر اداش رو در بیار تا خود اون چیز بشی شاید خیلی حس بدی داشته باشی ولی اینو بهت قول میدم که هر کسی تا به امروز به هر جایی که رسیده که از نظر تو موفقه تو یه نقطه ای این بازی رو بازی کرده و دقیقا این همون دلیلیه که پیشرفت از نقطه ی صفر کار سختیه .

یه داستان جالبی یادم اومد که ریچارد برنسون موسس Virgin Group که متشکل از 400 شرکت هست ، در نوجوانی تصمیم گرفت در مجله‌ی بی‌نام ‌و نشانش به چند بانکِ بزرگ آگهی بفروشه. برنسون به یکی از این بانک‌ها زنگ زد – که اسمش رو می‌گذاریم بانک الف – و بهشونن گفت که رقیبِ شماره یکِ اونها(بانک ب) یک تبلیغ تمام‌صفحه در مجله‌ی برنسون سفارش داده. آیا بانک الف هم مایل هست با یه آگهی دیگه جوابشون رو بده؟ (در حالی که بانک ب ابداً چنین کاری نکرده بود). وقتی بانک الف یه آگهی سفارش داد، اون وقت برنسون با بانک ب تماس گرفت و همین کار رو تکرار کرد .

اگر هنوز به دنبال اعتبار می‌گردی، می‌تونم چند ایده پیشنهاد بدم .

  • برای یک آدم معتبر، مجانی کار کن .

تنها شرطت این باشه که بتونی این کار رو در رزومه‌ی خودت بگذاری. لازم نیست کسی بدونه که این کار رو مجانی کردی، همه تصور می‌کنن که براش پول گرفتی.

  •  بدون گرفتن اجازه‌ی کسی ، براش کار کن .

برو جلو: یه لوگوی جدید برای یاهو طراحی کن. یا یه فیلمنامه‌ی بهتر برای بتمن بنویس. بعد بگذارش روی اینترنت و سعی کن تا جای ممکن منتشرش کنی و کاری کنی که همه ببینن .

  • از ارتباطاتت بهره بگیر .

حتما یک نفر رو می‌شناسی که در یک جای معتبر کار می‌کنه. شاید یه استاد دانشگاه، یه مدیر سابق ، یا یه دوست در یه شرکت بزرگ داشته باشی . راهی پیدا کن که یه کاری برای اونها انجام بدی ، هر چقدر هم که کوچیک باشه. حالا اولین «براد پیت» خودت رو گیر آوردی.

نتیجه گیری:

هر اعتباری که به دست بیاری ، به دنبال خودش اعتبار بیشتر میاره . تو تا ابد «آرایشگر برد پیت» می‌مونی. وقتی که اولین اسم رو گرفتی ، اسم‌های دیگه هم پیدا می‌کنی ؛ و خیلی زود اون اعتبار واقعی که به دنبالش بودی رو به دست میاری . فک می کنم جواب سوال دوستمو دادم؟ شما چی فکر میکنین؟

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 نظر ثبت شده است
میهمان
h.fotouhi (17 آبان 1395 | 02:23)

بقول آقای مارک فیشر: ” همه متفکران خردمند در طی زمان های گذشته اذعان داشته اند که بزرگترین محدودیت ها، محدودیت هایی هستند که انسان بر خود تحمیل میکند. بنابراین بزرگترین مانع موفقیت، مانع ذهنی است. حدومرزهای ذهنی خود را گسترش بده تاحدومرزهای زندگیت نیز بزرگتر شود. محدودیت های ذهنی ات را از بین ببر تا محدودیت های زندگیت را منهدم کنی. در نتیجه اوضاع و شرایط آنچنان دگرگون میشود که گویی دست به سحر و جادو زده ای. ”
در حقیقت ، روش کسب ایمان در تکرار کلام است و در نهایت رسیدن ب اونچه ک ب دنبالش هستیم

ارسال پاسخ
لرن فایلز
لرن فایلز
4111 روز همراهی
لرن فایلز (17 آبان 1395 | 09:13)

سلام
دقیقا همینطوره دوست عزیز ممنون بابت توجهتون به مطالب
موفق و پیروز باشید

ارسال پاسخ
میهمان
سید محمد علی میری (11 آبان 1395 | 00:06)

به نظر من آدم با دروغ هیچ اعتباری نمیتونه کسب کنه لطفا قبل گذاشتن هر مقاله ای آن را با دقت بخوانید

ارسال پاسخ
لرن فایلز
لرن فایلز
4111 روز همراهی
لرن فایلز (11 آبان 1395 | 11:18)

با سلام
ممنونم از اینکه به مقالات ما توجه میکنید دوست عزیز .
اگر به دقت این مقاله رو مطالعه کرده باشین به هیچ وجه منظورش این نیست که با دروغ میشه به موفقیت و اعتبار رسید هدف این مقاله اینه که باید اول نگرش و رفتار خودت رو شبیه به اون چیزی کنی که قراره بهش برسی دقیقا همون بحثی که در مقاله هم به اون پرداخته شده که اگر شما نگرش و دید مثبت و اعتماد به نفس کافی به خودتون نداشته باشین نمیتونین وارد حوزه ی موفقیت خودتون بشید و منظور از جمله ی :اینقدر اداش رو در بیار تا خود اون چیز بشی بحث انگیزه دادن و تغییر دیدگاه هست .

ارسال پاسخ

نوشته های دیگر در دسته بندی مهارت‌های نرم

راز موفقیت در تسلیم شدنه!

راز موفقیت در تسلیم شدنه!

راز موفقیت در تسلیم شدنه! شاید تو نگاه اول بگی این چه حرف چرتیه ولی مقاله رو تا ته بخون
دانشگاه منو برنامه نویس کرد ؟!

دانشگاه منو برنامه نویس کرد ؟!

فارغ و التحصیل برنامه نویسی از دانشگاه باشیم و یا متخصص به صورت دانش تجربی؟ کدوم درسته؟
برنامه ریزی کافیست ، عمل کنیم !

برنامه ریزی کافیست ، عمل کنیم !

عمل کردن بدون برنامه ریزی نتیجه بهتری از برنامه ریزی بدون عمل خواهد داشت
آموزش هک

آموزش هک